ابراهیم فیاض از تحلیلگران ارشد جریان اصولگرایی که ارتباطات خوبی هم با مشایی داشت ،در گفتگو با مجله مسئله از بیم های خود از پیوستن طلبه های حوزه های علمیه قم به مردم و آغاز نوعی رنسانس دینی در ایران سخن می گوید. همچنانکه در اروپای قرون وسطا این اتفاق افتاد و منجر به کنار گذاشتن دین از عرصه های رسمی و مناسبات قدرت در جامعه اروپایی و غربی شد.
او معتقد است :در قم يک انقلاب مذهبي رخ خواهد داد. به عقيدة من رنسانس اسلامي از آنجا آغاز ميشود؛ رنسانسي که اولين تحول آن در علم کلام است. من در حال حاضر، بهويژه در ميان طلبهها، ارتداد زيادي ميبينم؛ ارتداد به معناي از دست دادن امور تعبدی و ايمان. وقتي ايمان از دست برود، به طور خودکار مناسک هم از ميان ميرود. تصور من این است که در آينده، ارتداد از خود طلبهها آغاز ميشود و اين همان اتفاقي است که در غرب هم براي کشيشها رخ داد و منجر به رنسانس شد.
تضاد طبقاتی در حوزه ها
این مسئله دقيقاً با اقتصاد مرتبط است. چنين اتفاقي در دورة رنسانس، در روم شرقي هم رخ داد. در کتاب «تاريخ گسترش اسلام» نوشتة «توماس واکر آرنولد» آمده است زماني که اسلام وارد اروپا شد، خود مردم درها را براي ورود اسلام باز ميکردند؛ کاردينالها، اسقفها و اشراف، وضعيت اقتصادي خيلي خوبي داشتند، اما کشيشها گرسنه، فاسد و بيسواد بودند. در فاصلة طبقاتيای که ميان علماي ديني رخ ميدهد، کشيشها به مردم ميپيوندند و اسقفها و کاردينالها عقب ميمانند. من اين را الان ميبينم.
چند وقت پیش در فرودگاه، وقتي که از سفر مشهد بازميگشتم، طلبة موجهي را ديدم که از متدينها «سهم سادات» ميخواست. واقعاً از ديدن آن صحنه شوکه شده بودم؛ این اتفاق يعني اینکه ديگر سهم امام را به حوزه ندهيد، به من که نيازمندم کمک کنيد. شک نکنيد که این اتفاق نشانگر یک شکاف عمیق است. اين طلبهها به مردم ميپيوندند و در نهايت، يک نوع عرفيگري وحشتناک یا «لائيسيته» رخ خواهد داد. خيلي هم طول نميکشد و در حدود 2 سال آينده اين اتفاق ميافتد. همین امروز هم در قم لائيسيته در حال رخ دادن است، فقط تلاش میشود پنهان بماند.
فاصله طبقاتی در آستان قدس
تأثير اين عرفيگري در اصفهان ممکن است خيلي کم باشد، در يزد و شيراز هم همينطور؛ اما در مشهد به احتمال زياد اتفاق مشابهی ميافتد. البته موجي که در مشهد ايجاد ميشود لائيسيته نخواهد بود، بلکه سکولاريسم است. زيرا در مشهد تعداد دانشآموختگان دانشگاهي بيشتر از قم است و همين خود مانع لائيسيته میشود. به عبارتی، در قم قضيه حادتر است، اما در مشهد به شدت و حدت آنجا نخواهد بود. البته فاصلة طبقاتيای که آستان قدس رضوی بين نزديکان خود و مردم ايجاد کرده، بهشدت مسئله را حاد کرده است و آثار اين فاصلة طبقاتي را بهوضوح میتوان در مشهد ديد. اما مسئلة مهم اين است که آنچه در انتظار قم است، لائيسيته است ولی آنچه در انتظار مشهد است سکولاریسم است. در تاريخ تحولات اروپا هم ما دو شهر مهم پاريس و لندن را داريم که در پاريس لائيسيته و در لندن سکولاريسم رخ داد.
لائيسيته هم رنگ و بوی مذهبي دارد! تأکيد من بر لائيسيته خيلي مهم و ظریف است؛ دقت کنید که در پاريس هم کشيشها لائیسیته را آغاز کردند. لائيسيته در این معنا ميگويد که دين و آيين موجود، براي اشراف است و در نتيجه، هر کس بايد دين خود را داشته باشد! در اين صورت، دين مردم يک دين عرفي خواهد شد، یعنی همان چيزي که الان مداحان در قم دنبال ميکنند.
مداح محوری به جای مرجع محوری
در قم مداحمحوري رخ داده است، يعني يک دين عرفي ساده در حال ترویج و محوریت یافتن است، نه آن دين پيچيدة فقهی آخوندي، اسقفي و کاردينالي. در حال حاضر، مداحان در قم قدم اول را براي اين کار برداشتهاند و يک دين عرفي ساده را با صداي خوش، در قالب دستگاههاي موسيقي ارائه ميکنند که پذیرش زیادی هم داشته است.
آنچه آنها را ذيل لائيسيته قرار ميدهد اين است که به بحث عقلي کاري ندارند و ولايتي را که عوام قبول دارند، ترويج ميکنند. به عبارت ديگر، آنها عواميگري ولايت را با فلسفهبافي تئوريزه میکنند و در نهايت، روحانيت کاردينالي و فقهي را نفي ميکنند. آنها شديداً با مرجعيت زاويه دارند و البته علما و مراجع هم با اينها زاويه دارند. آنها حتي ميخواستند جامعة مدرسان قم را هم زمين بزنند. در این فضا، مرجعیت سنتی و فقهی که من همهشان را در چهارچوب دین اسقفي و کاردينالي ميبينيم و میفهمم ــ چون دين انتزاعي براي اسقف و کاردينال است ــ در اقلیت قرار میگیرند و طلبههاي جوان به مردم ميپيوندند و به عرفی شدن دین دامن میزنند. مراد من هم از لائيسيته همين است.
در این شرایط، حتی حاکميت هم تحول پيدا ميکند و نسلي که در انتخاباتها و مجلس خبرگان حضور پیدا میکنند، نسل جوانی هستند که با نسل قبلی تفاوتهای اساسی دارند. هر شخص یا نهادی هم تلاش کند جلوی این روند را بگیرد، نميتواند. حتي اگر همین الان هم اين کار را بکنند، در قم نهادی قوي شکل میگیرد که برای رسیدن به ساختار سیاسی تلاش میکند و قم دارای ساختار سياسي میشود. آن زمان، اعتبار مجلس خبرگان و مجلس شوراي اسلامي و... زير سؤال ميرود و روند مذکور در سطوح سیاسی دنبال میشود