گرچه تمامی شواهد نشانگر ورود جدی حاکمان سعودی در جنگ رسانهای علیه ایران است، اما بسیاری از دلایل نشان میدهد این جنگ توسط انگلیس طراحی شده است.
تاسیس تلویزیون بیبیسی فارسی در جهتدهی به حوادث سال ۸۸ هرچند تاثیراتی در داخل گذاشت اما برای دولت انگلستان هزینهزا شد. خسارت جنگ مستقیم رسانهای با ایران بخصوص در مذاکرات هستهای موضع دولت انگلیس را در رقابت با سایر دولتهای اروپایی تضعیف کرد. این تجربه لندن را بر آن داشته تا هزینه جنگ رسانهای نیابتی با ایران را بر دوش کشور ثالث بیندازد.
در مواجهه با اعتراضات روزهای اخیر هرچند باید ریشه اقتصادی و نارضایتی مردم را به رسمیت شمرد، اما نادیده گرفتن دخالتهای بیگانه و تلاشهای دشمن در هدایت اعتراضات به سمت اغتشاش بخشی از حقیقت را کتمان میکند. نباید فراموش کرد دولت انگلیس با رسانه معروفش از زمان ملی شدن صنعت نفت و بعد از آن سرنگونی شاه پهلوی، کینه شتری از ایران اسلامی به دل گرفته است. یافتهها حاکی از آن است که دولت انگلیس این بار غیرمستقیم وارد شده است.
در خبرهای رسمی دیدیم که مطابق آمار توییتر، 27 درصد کاربران، از داخل خاک عربستان سعودی هدایت رسانهای اعتراضات اخیر در این شبکه اجتماعی را انجام دادهاند. در پی آن علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز ضمن تایید این مطلب تاکید کرد بهتازگی سازمانی به همین منظور در عربستان سعودی راهاندازی شده است. دبیر شورای عالی امنیت ملی همچنین خاطرنشان کرد بهدلیل عدم توانایی لازم سعودیها، کارشناسان غربی این کار را مدیریت میکنند. این ماجرا در کنار خرید بخشی از سهام توییتر از سوی سعودیها بواسطه شاهزاده ولید بن طلال (2016) نشانههای جدی از یک جنگ رسانهای تمام عیار با ایران را داراست.
در تحلیل این ماجرا باید گفت از یک طرف سادهلوحانه است تصور کنیم محمد بن سلمان راساً توانایی طراحی نبرد رسانهای را داشته باشد. چرا که نشان داده دیپلماسی منطقهایاش مانند کلاف پیچیدهای سردرگم است و این ضعفش را تنها با گزینههای نظامی و تعامل با تروریستها جبران می کند. او حتی نتوانست یمن که سالها به مثابه استان چهاردهم عربستان به حساب میآمد را با «دیپلماسی رسمی» حفظ کند چه رسد به آنکه در «دیپلماسی عمومی» و سختتر از آن در «نبرد رسانهای» بتواند در داخل ایران اعتراضات را به آشوب بکشاند.
از طرف دیگر انگلستان با سابقه قریب به ۸۰ ساله در نبرد رسانهای علیه ایران که به تاسیس رادیو فارسی BBC در سال ۱۹۳۹ برمیگردد اصلیترین گرداننده صحنه جنگ رسانهای علیه ایران میباشد. انگلیس همان عامل اصلی جدایی عربستان از امپراطوری عثمانی، بانی تاسیس حکومت آل سعود و دومین صادرکننده سلاح پس از آمریکا به این کشور نمیتواند در قبال تصمیمات سیاست خارجه ریاض بیتفاوت باشد. این را بگذارید در کنار رسوایی آموزش صدها نیروی امنیتی نظامی سعودی در کالج نظامی لندن در سال گذشته و آموزش نیروهای نظامی درگیر در جنگ یمن در سال جاری. بنابراین تاسیس سازمان «جنگ رسانهای نیابتی علیه ایران» با هدایت و مدیریت انگلیس قریب بهنظر میرسد.
قرائنی وجود دارد که این ظن را تقویت میکند.
شاهکلید این معما در جمله معروف بن سلمان علیه ایران تنها چند روز پس از سفر نخستوزیر انگلیس به ریاض نمایان است. «ترزا می» فروردین امسال به عربستان سفر کرد. چند روز بعد ولیعهد عربستان در مصاحبه با شبکه NBC گفت: «هدف اصلی نظام ایران رسیدن به قبله مسلمانان است. ما منتظر نمیمانیم که عربستان میدان جنگ شود، بلکه تلاش میکنیم نبرد را به درون ایران بکشانیم.»
این سخنان تهدیدآمیز بن سلمان بعد از دیدار با او «ترزا می» چه معنی میتواند داشته باشد جز اینکه «ایران» محور اصلی سفر نخستوزیر انگلیس به عربستان بوده است؟ جالب آنکه ترزا می یک ماه بعد در خرداد 96 ابعاد سفرش به ریاض را اینطور تشریح کرد: «در سفرم به عربستان سعودی درباره تروریسم رایزنی کردم.»
تشریح جزئیات سفر به عربستان بعد از دو ماه کمی دیر به نظر میرسد. اما با کمی دقت میشود آن را بهترین لاپوشانی برای گاف دیپلماتیک بن سلمان جوان دانست. این جملات هرچند با فاصله زمانی از تهدید بن سلمان زده شد اما پرواضح است که ارتباطش با تهدید ایران از زبان بن سلمان چیست.
رفت و آمد لندن - ریاض در ۸ آذرماه، یک ماه مانده به شلوغیهای ایران، مشکوکتر شد. ترزا می مجدداً به عربستان سفر و با بن سلمان دیدار و گفتوگو کرد.BBC فارسی از جزئیات این سفر تقریباً هیچ نگفت جز درخواست لندن از ریاض برای جلوگیری از بروز فاجعه انسانی در یمن. مسئلهای که نمیتواند محور اصلی سفر یک مقام بلندپایه بریتانیایی به عربستان سعودی قرار بگیرد. چه اینکه تلفنی هم میشد این پیام را به سران کودککش سعودی داد!
جالبتر میشود وقتی بدانیم دفتر «ترزا می» چندی پیش اعلام کرد که از ولیعهد و وزیر جنگ سعودی دعوت کرده تا تعطیلات کریسمس را مهمان نخستوزیر بریتانیا باشد. این همه نشان از عزم جدی انگلیس برای سپردن پروژه جنگ رسانهای نیابتی علیه ایران به عهده سعودیها میباشد.
در مجموع غربیها با ورود به اعتراضات آرام و مسالمتآمیز، معترضان را تحریک به روی آوردن به روشهای خشونتآمیز کرده و زمینه را برای تبدیل شدن اعتراضات به آشوبهای خیابانی فراهم میآورند. این مسئله موجب ورود ضد انقلاب خارجنشین، گروهک منافقین و سلطنتطلبان و … به ماجرا شده و عملاً آنها میدانداری تظاهرات را بدست میگیرند. در این شرایط بالاتر از تخریب اموال عمومی و خدشهدار شدن امنیت، بزرگترین حقی که به حاشیه میرود اعتراضات آرام مدنی و مطالبات اقتصادی و سیاسی واقعی مردم است.