روحانی و بهرهبرداری سیاسی از هاشمی
سخنان حسن روحانی در دومین سالگرد مرحوم هاشمی رفسنجانی سوالاتی را برای برخی از رسانهها ایجاد کرده است. صادق زیباکلام در روزنامه اعتماد نوشت: «آقای روحانی پس از فوت آیتالله هاشمی موضع سکوت اتخاذ کرد تا جایی که اصلیترین غایب نخستین سالگرد ارتحال هاشمی با وجود قول حضور و سخنرانی در مراسم، حسن روحانی بود… امسال داستان متفاوت بود…
او در این مراسم چنان تجلیلی از اقدامات آیتالله هاشمی انجام داد که این حجم از تجلیل برای نگارنده محل ابهام است. متصور هستم در پشت پرده تجلیلهای اخیر، برخی اهداف سیاسی نهفته است. آقای روحانی در مراسم روز پنجشنبه عملا نامی از اصلاحطلبان به زبان نیاورد در حالی که نقطه عطف زندگی آقای هاشمی که از موضوع برنامه هستهای و برنامه موشکی مهمتر بود، موضعگیریهای ایشان پس از حوادث سال ۸۸ بود…
معتقدم عدم اشاره به این موضوع، یک پیام مهم سیاسی برای اصلاحطلبان به همراه دارد. رییسجمهور غیرمستقیم میگوید مرا با شما کاری نیست و من اگر به جایی رسیدم از صدقه سر هاشمی است نه اصلاحطلبان؛ به همین دلیل است که مطالبات جریان اصلاحطلب کشور برای آقای روحانی ارزشی ندارد. یکی دیگر از موضوعاتی که رییسجمهور روز پنجشنبه به آن اشاره کرد نقش مرحوم هاشمی در برنامه هستهای و موشکی ایران بود.
آقای روحانی به خوبی میداند که مساله هستهای و برجام حالت ملی خود را از دست داده به همین دلیل به منتقدین برنامه هستهای دولت غیرمستقیم میگوید که این برنامه بر گردن آقای هاشمی است؛ رییسجمهور در بخش دیگری از اظهارات خود به عملیات کربلای ۴ اشاره میکند؛ عملیاتی که در آن تعداد زیادی از جوانان این مرز و بوم به شهادت رسیده یا مجروح شدند. آقای روحانی مسوولیت آن عملیات را هم به پای هاشمی مینویسد…
رییسجمهور روز پنجشنبه از اعتدال هاشمی صحبت نمیکند بلکه میگوید باید هاشمی زمان خود باشیم درحالی که اگر به اعتدال هاشمی اشاره میشد درک کلمه اعتدال برای افکار عمومی ملموستر بود در نتیجه معتقد هستم رییسجمهور بیش از آنکه یاد هاشمی را زنده نگه دارد، از آیتالله هاشمی بهرهبرداری سیاسی کرد.»
سایت جهاننیوز هم با اشاره به غیبت روحانی در اولین سالگرد آن مرحوم و حضور پرشور او در دومین ساگرد نوشت: «می توان غیبت روحانی در اولین سالگرد فوت هاشمی را به نوعی تلاش وی برای اثبات خودش دانست. چرا که این عدم حضور در سالروز یکساله شدن غیبت هاشمی و آن هم در روزی که نام وی بر سر زبان ها می افتد بهترین فرصت برای اثبات استقلال و رد فرضیه «روحانی بدون هاشمی محلی از اعراب ندارد» است…
فکر تصاحب جایگاه هاشمی توسط همراه همیشگی و شاگرد برجسته اش دور از ذهن نیست. خصوصا که از عمر دولت دوازدهم کمتر از سه سال باقیمانده و قطعا روحانی برای آینده سیاسی اش هدف گذاری دارد. این دوگزاره با تلاش یاران رسانه ای روحانی برای طرح وی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت بعد از درگذشت آیت الله شاهرودی کاملا همخوانی دارد. این سه گزاره را وقتی درکنار عبارت کلیدی «باید هاشمی زمان خود باشیم» که توسط روحانی در همین مراسم بیان شد و پیش زمینه هایی نظیر صبر، مدارا، اعتدال، فوق جناحی و… را برای هاشمی احصا کرد، قرار دهیم نتیجه را مشخص می کند.»
***
واعظی کاندیدا شود تا وزن سیاسیاش مشخص شود
داریوش قنبری فعال سیاسی اصلاحطلب درباره سخنان واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور به روزنامه آرمان گفت: «اگر واقعا آقای واعظی قصد تست کردن وزن حزب اعتدال و توسعه را دارند میتواند در انتخابات سال آینده مجلس شورای اسلامی، لیست جداگانهای بدهند تا جایگاه و میزان مقبولیت خودشان را امتحان کنند، اشکالی هم ندارد. در مجموع تصور میکنم که این حزب باید همپای جریان اصلاحات به دولت کمک کند و از پرداختن به مباحث حاشیهای و اختلاف افکن خودداری کنند. به هر حال همه میدانند که هیچ حزبی به تنهایی توان به پای صندوق کشاندن مردم را ندارد که بخواهد فردی را هم به ریاست جمهوری برساند! آنچه که واقعیت عرصه سیاسی ایران است، حضور پرقدرت و تاثیرگذار جریانهای سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا است که تعیین کننده عرصه سیاسی کشور است. پیروزی روحانی متاثر از حمایت احزاب، گروهها، شخصیتها و بزرگان جریان اصلاحات بوده است. نتیجه صحبتهای واعظی جز تفرقه بین حامیان دولت و آقای روحانی، چیزی به همراه نخواهد داشت…
آقای واعظی دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ بیایند و کاندیدای ریاست جمهوری شوند تا دقیقا وزن سیاسیاش مشخص شود. اما در شرایط فعلی وظیفه ایشان چیز دیگری است و بهتر است به آنها بپردازند…
اساسا تا سال ۹۲ حزب اعتدال و توسعه را کسی نمیشناخت و جایگاهی نداشت. اما بله درست است، ائتلافی صورت نگرفت. اما حمایت شد؛ آن هم بهخاطر منافع ملی کشور و جامعه و نه شخص آقای روحانی. یقینا نقش حمایتی اصلاحطلبان قابل کتمان نیست. فکر میکنم حزبی مانند اعتدال و توسعه در کنار جریان اصلاحات میتواند صاحب وزن و اعتبار شود اما خارج از آن و بدون حمایتهای جریان اصلاحات نمیتواند نقشی در عرصه سیاسی کشور ایفا کند.»
***
اصلاحطلبان برای انتخابات ۹۸ چه خواهند کرد؟
اصلاحطلبان در ۶ سال اخیر تجربه سه انتخابات را از سر گذراندهاند. در انتخابات ۹۲ از حسن روحانی حمایت کردند، در انتخابات ۹۴ با نیروهای حامی دولت ائتلاف کردند و در سال ۹۶ در انتخابات ریاستجمهوری باز هم از روحانی حمایت کردند و لیست جداگانهشان هم برای شورای شهر رای آورد. اما کارنامه دولت روحانی، مجلس دهم و شورای شهر، قابل قبول نبوده است. عملکرد دولت در حوزه اقتصاد که مشخص است ضعیف است. در حوزه توسعه سیباسی هم اصلاحطلبان از عملکرد دولت ناراضیاند. فراکسیون امید مجلس هم عملکرد درستی تاکنون نداشته است. شورای شهر تهران هم که مدام در حال انتخاب شهردار است. اکنون ایشان ماندهاند و کارنامه ضعیف دولت، مجلس و شورای شهر.
این کارنامه ضعیف باعث شده است میان اصلاحطلبان درباره کیفیت مشارکت اصلاحطلبان در دو انتخابات آتی اختلاف نظر بهوجود بیاید. سعید حجاریان در مصاحبهای به این مساله اشاره کرد« اگر شرایط قرار است به همین منوال کنونی پیش برود بهتر است در انتخابات شرکت نکنیم» اما در مقابل بهزاد نبوی نیز بر حضور اصلاحطلبان در انتخابات تاکید کرده و گفته است: «شرایط سخت است. بنابراین برای جلوگیری از ورود تندروها باید در انتخابات شرکت کرد.»
اکنون اصلاحطلبان میان دو این دو تصمیم مهم سرگرداناند. محمد نعیمیپور، فعال سیاسی اصلاحطلب به آفتاب یزد گفته است: «شخصا تصورم بر این است نظریه آقای نبوی در شرایط کنونی یک نوع خودکشی از ترس مرگ است. تئوری مهندس نبوی در سال ۹۲ قابل استناد و نتیجه بخش بود. اما اشتباه اصلاح طبان این بود که در سال ۹۶ مانند سال ۹۲ عمل کردند. اکنون که آقای روحانی مسیر سیاسی خود را تغییر داده است اصلاحطلبان نباید پاسخگوی برخی عملکردهای نامطلوب ایشان باشند و قضاوت را به مردم واگذار کنند. این جریان به مردم توصیه کردند چه رویکردی در پیش بگیرند. به آقای روحانی رای دهند تا از پیچیده شدن شرایط و تکرار تجربه دولت آقای احمدینژاد جلوگیری کنند در حالی که به قدر کافی مطالعه نکردند که ممکن است آقای روحانی در آینده چه رویکردی در پیش بگیرند…
این سخن که تا زمانی نظارت استصوابی وجود دارد اصلاحطلبان هم در انتخابات شرکت نمیکنند به هیچ روی قابل قبول نیست. تنها چیزی که قابل قبول است اینکه ما تلاش خود را بدون درخواست از جریان رقیب به کار بیریم حتی اگر خروجی آن طور که باید نباشد. اما این تصور که در انتخابات آتی وارد ائتلاف با اصولگرایان معتدل و غیره میشویم و سپس بر شیپور پیروزی میدمیم در نهایت خودمان را فریب میدهیم. درست مانند تجربه انتخابات مجلس دهم که در پی ائتلاف با اصولگرایان که ۱۸۰نفر از لیست اصلاحات وارد مجلس شدند و پس از آن، اصلاحطلبان ندای پیروزی سر دادند در واقع بر سر خود کلاه گذاشتیم. دمیدن بر شیپور پیروزی اشتباه بود. زیرا از این ۱۸۰نفر تنها ۸۰تن از آنها اصلاحطلب هستند…
این توجیه از سوی برخی از اعضای جریان اصلاحات که ما طی سالهای اخیر دستاوردهایی داشتیم، برای افکار عمومی اقناع کننده نیست. البته قبول دارم که در این زمینه نکات مثبت هم در اقدامات اصلاحات و دولت بوده است اما برآیندش برای ناظرین بیرونی قابل قبول نیست…
اگر اعتماد مردم از اصلاحطلبان به ویژه رئیس دولت اصلاحات سلب گردد چه کسی میتواند به مردم بگوید که به کدام نامزد رای دهید؟ از این رو، باید دید که کارت بازی اصلاحطلبان در انتخابات آتی چیست؟ بنابراین بازسازی جریان اصلاحات بدین مفهوم است که اصلاحطلبان باید با تغییر استراتژی و نقشه راه در سال ۱۴۰۰ سرمایه اجتماعیشان را تضمین کنند یا به نحوی افزایش دهند.»
اصلاحطلبان شاید در انتخابات ۹۸ لیست ندهند
علی صوفی رئیس ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان در شهر تهران برای انتخابات سال ۹۴ میگوید: شورای عالی سیاستگذاری با ماموریت انتخابات سال ۹۸ تشکیل شده و کمیتههای تخصصی خود را نیز در همین جهت فعال کرده اما ممکن است اگر شرایط مثل گذشته باشد اصلاح طلبان نتوانند در انتخابات شرکت کنند و لیست انتخاباتی ندهند.
وی در پاسخ به این سوال که یعنی ممکن است اصلاحطلبان به اضطرار هم لیست ندهند، گفت: بله؛ احتمال آن است که به اضطرار لیست ندهیم.
احتمال عدم ارائه لیست از سوی اصلاحطلبان برای انتخابات سال ۹۸
وی میگوید: ما در انتخابات سال ۹۴ با لیست حداقلی بر لیست حداکثری اصولگرایان پیروز شدیم ممکن است ما پیروز شده باشیم اما حاصل انتخابات سال ۹۴ برد- باخت نبود بلکه باخت- باخت چرا که اصولگرایان از سوی مردم کنار گذاشته شدند و چیزی هم که ما ارائه کردیم به اعتبار ما نیز لطمه زد و مایه ناکارآمدی شد.
باید منتظر بمانیم و ببینیم اصلاحطلبان برای انتخابات ۹۸ چه خواهند کرد.
***
تحلیل ربیعی از اتفاقات دی ۹۶
علی ربیعی، وزیر سابق کار و رفاه اجتماعی در گفتوگویی با ایسنا درباره وقایع دی ماه سال گذشته صحبت کرده است. ربیعی گفت: «عدهای فقر را علت این نا آرامیها میدانند و برخی دیگر از محققین نابرابری را بر فقر اولویت میدهند؛ در ماههای منتهی به دی ماه ۹۶ با حصول برجام گرچه یک فرصت اقتصادی خوبی در کشور ایجاد شد، اما مانند آنچه که از ۶۰ سال قبل در توزیع نابرابر ثروت شاهد آن بودهایم، توزیع درآمدی که بعد از گشایش برجام صورت گرفت، این نابرابری را کاهش نداد؛ در این شرایط معتقدم که بخشی از دلایل اتفاقات دی ماه ۹۶ با نابرابری و بخشی دیگر با فقر قابل بررسی است که دراین زمینه من نیز تاثیر نابرابری و بی عدالتی را بیشتر احساس میکنم. هرچند موضوع بیکاری از دیگر دلایلی است که در تبیین علل وقوع اعتراضات سال قبل باید به آن پرداخت؛ اما بیکاری جوانانی که در شهرهای اعتراض کننده حضور داشتند و فقر موجود در آن شهرها، شاید چیزی شبیه بیکاری جوانان در سایر شهرها بود، با این تفاوت که این شهرها نابرابری ادارک شده بیشتری داشتند.
ربیعی: از دلایل اتفاقات دی ماه ۹۶، تاثیر نابرابری و بی عدالتی را بیشتر میدانم
از سوی دیگر شهرهایی که در آنها اعتراضات شکل گرفت، اغلب از لحاظ فرهنگی فاقد تئاتر، سینما، مجموعههای فرهنگی و به نوعی مجموعههایی برای تخلیه انرژی و گذران اوقات فراغت هستند و از ساعت ۵ بعد از ظهر به بعد تبدیل به شهری مرده میشوند و افراد ساکن در آنها زندگی اجتماعی و فرهنگی شبانه در شهر ندارند، بلکه در خانههای خود حضور دارند و با تلفنهای هوشمند در دستشان در دنیایی زندگی میکنند که با واقعیت آنها مطابق نیست. استفاده از ابزارهای ارتباطی و فضای مجازی در ساکنان این شهرها به نوعی نابرابری ادراک شده و دگرخویش پنداری در آنها ایجاد و پایه های نوعی مقایسه و شورش را فراهم میکند. بر اساس پژوهشهای انجام شده مشارکت سیاسی و رای به دولت وقت در اغلب شهرهای که در سال ۹۶ شلوغ شدند، کمتر از سایر شهرها بوده است. خشکسالی و مشکلات مربوط به آب وخاک نیز از دیگر مسائلی است که سهمی از علل اعتراضات و نا آرامیهای دی ماه ۹۶ به خود اختصاص میدهد.»
***
CFT به مجمع میرود
لعیا جنیدی معاون حقوقی رئیسجمهور در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، از پایان جلسات سهجانبه خود با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان خبر داد و گفت: این جلسات در راستای حفظ منافع ملی و رفع دغدغههای موجود در زمینه CFT بود که بههرحال به پایان رسید.
وی افزود: ما در این جلسات سعی کردیم با شورای نگهبان تعاملی برای سوالهای صورتگرفته داشته باشیم اما در نهایت آنها دو، سه مورد را پذیرفتند و بقیه را رد کردند و حالا اگر بهروی آن اصرار شود این لایحه به مجمع خواهد رفت.
معاون حقوقی رئیسجمهور خاطرنشان کرد: فعلاً در جلسه آتی مجمع تشخیص مصلحت نظام موضوع پالرمو در دستور کار خواهد بود و فکر میکنم CFT پس از پالرمو در دستور کار مجمع قرار بگیرد.
***
ظریف باید بماند
فرهیختگان نوشت: چند روزی هست که خبر استعفای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود. آنطور که گفته میشد، ظریف در واکنش به فشارها برای خروج از برجام و نیز در اعتراض به تصویب نشدن CFT خداحافظی از پاستور را بر ماندن در کابینه ترجیح داده است.
در این رابطه روایت دیگری نیز وجود داشت مبنیبر اینکه جدی شدن تصمیم ظریف به استعفا، به جلسهای بازمیگردد که در آن روحانی در پاسخ به چالشهای موجود در برجام، تقصیر را به گردن کارشناسان وزارت خارجه انداخته و ظریف فیالمجلس در پاسخ، جمله روحانی را که گفته بود همه مسئولیت مذاکرات برعهده من است، به او یادآوری میکند. این خبرها اگرچه در مواجهه اول مخاطبان را حسابی شوکه کرد، اما خیلی زود از سوی دبیر شورای اطلاعرسانی دولت تکذیب شد.
چرا ظریف باید بماند؟
طبیعی است که ظریف یا هر شخص دیگری بر مسند وزارت خارجه در چنین مقطعی و با چنین رویکردی در کابینه اهمیتی دوچندان خواهد داشت. از همین رو است که فقدان او در شرایطی که برجام با نوعی بنبست مواجه شده و SPV نیز حال و روز خوشی ندارد، خلئی پرنشدنی را در دولت پدید میآورد و مشکلات آن را تشدید میکند.