به گزارش «تابناک تهران»؛ صباح زنگنه در یادداشتی در روزنامه اعتماد، نوشته است: عربستان سعودی با سه کشور پاکستان، هندوستان و چین، مراودات سیاسی و اقتصادی گستردهای دارد حتی مناسبات پاکستان و چین در حوزههای حساس نظامی و امنیتی از جمله مسائلی مانند موشکهای بالستیک هم در زمره مبادلات پادشاهی سعودی با قدرتهای آسیایی است. به همین دلیل هدف از سفر محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی با نیت گسترش این همکاریها صورت گرفته است. اما انگیزههای پنهان بسیاری برای انجام این سفر وجود دارد که فقط بخشی از آن در ظاهر وعدهها و قراردادهای چند ده میلیارد دلاری اقتصادی دیده میشود. در واقع اعداد بزرگ اعلام شده در قراردادهای همکاری اقتصادی، هر اندازه هم که بزرگ باشند، بخش کوچکی از انگیزههای دیپلماتیک این سفر را نشان میدهند که بخش اعظم آن تلاش برای بازسازی چهره مخدوش محمد بنسلمان نزد رسانههای جهانی است.
یکی از عمدهترین دلایل انتخاب پاکستان، هند و چین برای سفر بنسلمان، وحشت او از ظاهر شدن در مقابل دوربینهای تلویزیونی و رسانه کشورهای غربی است. بعد از قتل فجیع جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد در استانبول، چهره محمد بنسلمان نزد رسانههای غربی و حتی در بسیاری از کشورهای دیگر جهان بسیار مخدوش شده است. به همین دلیل هم بود که برنامه سفر به اندونزی و مالزی در قالب تور آسیایی محمد بنسلمان ملغی و به زمان دیگری موکول شد و به نظر میرسد که این دو کشور در مقابل چنین سفری تحفظاتی مطرح کردهاند. عربستان سعودی به دنبال فرار از محدودیت سیاسی و رسانهای است که در سطح جهان علیه این کشور بعد از ترور خاشقجی اعمال شده است.
وعدههای سرمایهگذاری 20 میلیارد دلاری در پاکستان، 100 میلیارد دلاری در هندوستان و 65 میلیارد دلار در چین، بیش از هر چیز موجسازی تبلیغاتی در رسانههای بینالمللی است، موجی که محمد بنسلمان را به جای یک خودکامه خونخوار به شکل یک دیپلمات برجسته نمایش دهد. اما حتی این سفر و ادعاهای مطرح شده در آن نیز نتوانست کاری برای تبدیل محمد بنسلمان، به یک دیپلمات برجسته انجام دهد. ادعای وزیر مشاور در امور خارجه عربستان سعودی...
در مورد نیت بنسلمان برای میانجیگری میان هندوستان و پاکستان، بیشتر شبیه به یک مزاح است. حتی اگر پاکستانیها هم وعده همکاری با بنسلمان برای گفتوگو با هندوستان بدهند، باز هم مسائل میان دو همسایه جنوب آسیا آنچنان پیچیده و عمیق است که فردی مانند بنسلمان توان حل و فصل آن را ندارد. بهویژه اینکه اغلب اقدامهای تروریستی علیه هندوستان نیروهای بنیادگرای افراطی سلفی تکفیری صورت گرفته است که منشأ اندیشه و تربیت آنها از عربستان سعودی و دستگاه پادشاهی این کشور است. مورد دیگری که تصور میشد، فرصتی برای خودنمایی بنسلمان باشد، موضوع مسلمانان چین بود. بنسلمان و عربستان به طور کامل در سه، چهار سال اخیر در مورد وضعیت مسلمانان اویغو در چین سکوت مطلق اختیار کردهاند. دستگاه پادشاهی عربستان سعودی، نه به صورت مثبت و نه به صورت منفی در این مورد اظهارنظری انجام نمیدهد. نه حاضر به حمایت از اقلیت مسلمان چین است و نه در مورد نگرانیهای چین از گسترش افراطیگری و سلفیگری در غرب این کشور سخنی به میان میآورد. به هر تقدیر، درست مانند گروههای سلفی در پاکستان، بسیاری از رهبران گروههای تندروی چینی هم فارغالتحصیلان مدرسههای عربستان سعودی هستند.
شاید بزرگترین اقدام از سوی عربستان، چه برای هند و چه برای چین، قطع حمایتها از فارغالتحصیلان مدارس افراطیپرور عربستان باشد. دولت چین به خوبی بر عمق روابط میان ریاض و گروههای افراطی در غرب چین وقوف دارد و برای پایان دادن نفوذ تفکرات وهابی و گروههای سلفی تکفیری در این مناطق تلاش میکند. بخش دیگر از انگیزههای پنهان بنسلمان از انجام این سفر، تطمیع سه قدرت آسیایی به کاهش سطح روابط بهویژه در حوزه انرژی با تهران بود. شاید بیشترین توفیق در زمینه مانعتراشی برای مناسبات انرژی ایران و کشورهای آسیایی تاکنون در پاکستان اتفاق افتاده باشد. پاکستان که همسایه مستقیم ایران است و بارها و بارها در بحث تامین انرژی تلاش کرده است که از ظرفیتهای ایران استفاده کند، اما عربستان سعودی با استفاده از نفوذ خود در میان گروههای سیاسی، علیه فروش گاز و نفت خام ایران به این کشور مانعتراشی کرده است. شاید بزرگترین نمونه از این سنگاندازیها در اجرای پروژه خط لوله صلح باشد که نزدیک به دو دهه است به دلیل سنگاندازیهای ریاض معلق مانده است.
عربستان سعودی علاقهمند است که به صورت ویژه با استفاده از موقعیت خود به عنوان فروشنده انرژی به پاکستان، از این اهرم برای اعمال نفوذ در سیاستهای این کشور استفاده کند. ممانعت از تکمیل خط لوله صلح و جلوگیری از ورود ایران به عنوان همسایه پاکستان در بازار انرژی این کشور توسط ریاض، بیش از هر چیز به منافع ملی پاکستان آسیب میزند و مردم پاکستان هستند که از این اقدامات صرفا سیاسی ضرر اقتصادی میبینند. اما در مورد هندوستان و چین، ابزارهای اعمال فشار دولت عربستان کمتر است. این دو قدرت آسیایی، توان بسیار بیشتری نسبت به پاکستان برای تنظیم روابط خارجه خود و ایجاد موازنه در روابط دیپلماتیک دارند. اصلیترین تامینکننده انرژی هندوستان و چین، کشورهای حوزه خلیجفارس هستند. این دو قدرت آسیایی که در حال تبدیل شدن به دو قدرت اصلی اقتصاد جهان هستند، همواره تلاش کردهاند تا با اجرای سیاستهای خارجی متعادل بر مبنای واقعیت نیازهای خود عمل کنند. یکی از عمدهترین عوامل مورد نظر هندوستان و چین، امنیت تنگه هرمز است، مجرایی که بخش عمده نیازهای انرژی این دو کشور را تامین میکند.
حساسیت این شاهراه انرژی برای هند و چین و اشراف جمهوری اسلامی ایران بر امنیت آن باعث میشود که این دو قدرت آسیایی کاملا نسبت به اهمیت رضایت تهران از رفتارشان در منطقه آگاهی داشته باشند و این عامل ژئوپولیتیک را همواره در محاسبات ژئوپولیتیک خود مدنظر قرار دهند. هر چند عربستان سعودی، همواره تلاشهای خود را برای رقابت غیرمنصفانه با ایران در بازارهای انرژی هند و چین ادامه داده و با اقداماتی مانند دامپینگ قیمت، بر خلاف انصاف و قواعد تجارت جهانی، جایگاه ایران را در بازارهای این کشورها به خطر انداخته است، اما همچنان به دلیل مزیت ژئوپولیتیک جمهوری اسلامی ایران و عزم هند و چین به روابط متوازن در غرب آسیا، بازار انرژی ایران در این کشورها پابرجا مانده است.
*منبع:روزنامه اعتماد
اخبار تبریز
اخبار اردبیل
اخبار البرز
اخبار اصفهان
اخبار ایلام
اخبار تهران
اخبار خراسان جنوبی
اخبار خراسان رضوی
اخبار خراسان شمالی
اخبار مازندران
اخبار خوزستان
اخبار فارس
اخبار قزوین
اخبار قم
اخبار کردستان
اخبار کرمانشاه
اخبار کهکیلویه و بویراحمد
اخبار گیلان
اخبار همدان
اخبار یزد