به گزارش خبرنگار تابناک کرمانشاه، ماتم عباس (ع) امروز اهالی این شهر (کرمانشاه) را غرق در عزا کرده، در گوشه و کنار شهر هر جمعی به فراخور توان و موقعیتشان علمی از عزا برپا کرده و بر سر و سینه میزنند.
شور و شعور حسینی چنان گره خورده که غم تنها در لباسهای مشگی پیدا نیست بلکه از نگاه و رفتار عزاداران میتوان میزان ارادتشان را دید.
حضرت عباس (ع) با نام نیک و خصائص پهلوانی خود جوانان غیور و پهلوان مسلک این شهر را با خود مأنوس کرده و به تحرک وا داشته است.
جوانی که زیاد هم تنومند به نظر نمیرسد زیر علم عباس (ع) ایستاده، سنگینی علم نگاهش را نگران و پر از شور کرده، یا عباس گویان گام بر میدارد و دوستانی که همراهی اش میکنند.
پاهای برهنه این ارادتمندان مخلص آدم را خجالت زده میکند با اشتیاقی کم نظیر بی توجه به آفتاب داغی که میتابد قدم بر میدارند و ناخودآگاه با دیدنشان اشک از چشمانت جاری میشود.
کودکی با لباس عزا و سربند سبز یا عباس (ع)، جلوتر میآید و شربتی از گلاب و زعفران تعارف میکند، شربت را بر میدارم، اما نوشیدنش را به یاد تشنگان کربلا به دیگری میسپارم.
با نیت عزاداری مخلصانه به مسیر ادامه میدهیم، هیئتهای عزاداری محلات در مسیرهایی با هم برخورد میکنند و شور و عزای این تجمع بیشتر میشود.
ناخودآگاه ذهنم میرود به گذشتهها خانههای قدیمی شهر ردی از تاریخ را به یادم میآورد و در ذهنم جویا میشوم، «چند صد سال و چند صد هزار نفر چنین روزی به یاد عباس (ع) علم عزا و ماتم به دوش کشیدند؟
با خودم مرور میکنم که این حادثه یک معجزه است و تنها یک معجزه میتواند ماجرای اهالی دشت کربلا را تا این اندازه در دلهای مردم مسلمان قرن قرن جهان ماندگار کند.
مادحین هیئت روایت دستان قطع شده عباس را روایت میکنند، شنیدنش هر بار بیش از گذشته، آدم را متاثر میکند، این روایت پر از ایثار و عشق و فداکاری اگر امروز نمونهای عینی مییافت و مردم به جای رها کردن «حق» گرد آن جمع میشدند، شاید جهان گلستانی از حق و عدالت میشد.
آوای پر شور طبل و سنج در ظهر تاسوعا حال و هوایی ایجاد میکند که گویی در چنین روزی در کربلا بوده ای، آرام آرام رو به قبله میایستیم، دعای خاتمه مراسم قرائت میشود.
سر به آسمان در چنین روز مقدسی برقراری حق، عدل و انسانیت را برای تمام جهان از درگاه پروردگار طلب میکنیم و راهی خانه هایمان میشویم.