تهران است و شلوغی ها و ترافیک های همیشگی، شاید این روزها برند پایتخت همین ها باشد. اما تهران روی دیگری هم دارد که تنها در ایام نوروز جلوه گری می کند. به غیر از جاده چالوس، دربند، درکه و توچال جاهای زیبای دیگری هم در پایتخت وجود دارد: "جویبارهای فصلی، مزرعههای پرورشگل در روستاهای اطراف، دامنههای دماوند، قلعهها، بازارها و موزهها."
امسال خبرساز ترین این جاذبه های گردشگری در تهران موزه ها بود. از تعطیلی برخی از آنها گرفته تا جنجال هایی که به عدم برگزاری بازارهای سنتی در کاخ موزه ها ختم شد، هرکدام به نوعی پرهیاهو بود.
تعطیلی موزه های: زمان، سینما، نگارستان، مقدم، ملک و خزانه جواهرات ملی و همچنین کاخ صاحبقرانیه، هرکدام باعث نارضایتی گردشگران تهرانی شده بود که در این باره رجبعلی خسروآبادی، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران، با انتقاد از عملکرد چند موزه پایتخت گفته است: "نهادهای دولتی به هنگام درخواست تاسیس موزه بر این موضوع اشراف دارند که فضایی که تبدیل به موزه شود دیگر یک نهاد عمومی است و باید برای رفاه مردم در دسترس عموم قرار گیرد. گزارش کاملی از این اقدام به استاندار تهران به عنوان رئیس ستاد خدمات سفرهای استان ارسال شد که مطمئن هستیم استاندار، با مدیران متولی موزه های تعطیل برای این نارضایتی عمومی برخورد خواهد کرد."
اما شاید پرسروصداترین خبر نوروز امسال تهران، ماجرای عدم برگزاری بازارچه های سنتی در کاخ موزه ها بود، که محمد انشایی، معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی استان تهران، درباره برپا نشدن بازارچه صنایع دستی نوروزی گفته بود: "با مخالفت سرپرست مجموعه تاریخی - فرهنگی سعدآباد، مجریان برگزاری بازارچههای صنایع دستی از برپایی این بازارچه صرف نظر کردند و ما نتوانستیم در نوروز ۹۶ بازارچههای صنایع دستی را برپا کنیم."
امروز محمدرضا کارگر، سرپرست مجموعه فرهنگی - تاریخی سعدآباد، درباره دلیل مخالفت با برگزاری این بازارچه ها گفت: "هر موزهای رسالت و ماهیتی دارد که آن، فروش صنایع دستی یا هر چیز دیگری نیست. در هیچ جای دنیا، فضاهای باز در موزهها مکانی برای فروش صنایع دستی یا هر چیز دیگری نیستند. مردم برای خریدن آثار به موزه نمیآیند، بلکه برای دیدن موزه به آنجا میآیند. اگر قرار باشد مردم به یک موضوع غیرمنتظره برخورد کنند، ما نباید آن را ایجاد کنیم. بیشتر مردم توقع دارند، وقتی به موزهای میشوند، آثار آن را ببینند نه یک بازار فروش را. کما اینکه وقتی مردم وقتی به سینما وارد میشوند، توقع دارند فیلم ببینند، نه جایی که فروشگاهی هم برای عرضه لوازم منزل دارد!"
وی ادامه داد: "وقتی شما اجازه راهاندازی بازار یا فروشگاه صنایع دستی در موزه را میدهید، مخاطبی را پیدا میکنید که میتواند برای انگیزهای که مرتبط با موزه نیست، به این مکان وارد شود. به این ترتیب شما مخاطب موزه را ندارید. وقتی اجازه برپایی فروشگاه صنایع دستی در موزه داده شود، کار به عرضه آش رشته هم میرسد و کمکم گز اصفهان و سوهان قم هم در کنار آن به فروش میرسد."
کارگر با تاکید بر اینکه باید برای موضوع صنایع دستی، فکری اساسی شود، اظهار کرد: "باید شهرکها و فروشگاههای ثابت صنایع دستی ایجاد شود. در منطقه ۲۲ تهران یکهزار مرکز فروش زدهاند و باید یکی از آنها را به صنایع دستی اختصاص دهند. ساختار شهری باید بفهمد در کنار مالهایی که برندهای خارجی را عرضه میکنند، یک مال هم باید مخصوص صنایع دستی ایجاد شود. ایجاد بخشی برای عرضه صنایع دستی در مدت دو هفته، موضوعی است که مثل همه کارهای دیگر بدون مطالعه، ریشه و اساس و بنیان و برای رفع مسئولیت انجام میشود."
وی افزود: "اینکه دو تکه آهن هوا کنند و یک پلاستیک روی آن بکشند، شأن صنایع دستی نیست. شأن صنایع دستی و فروشنده آن، جایی با ابهت است، باید دید اشکال کار کجاست و چرا کسی برای راهاندازی مرکز خرید ویژه صنایع دستی در کنار هزاران مرکز خرید دیگر، سرمایهگذاری نمیکند؟"
محمدرضا کارگر، سرپرست مجموعه فرهنگی - تاریخی سعدآباد، در پایان گفت: "بر فرض هم که ما در ۱۵ روز تعطیلات نوروز، ۱۰ غرفه برای صنایع دستی راهاندازی میکردیم و چهار تکه سفال هم میفروختند، اما این غرفهها را باید به کدام هنرمند میدادیم؟ چرا برای عرضه برند خارجی مرکز خرید میزنند، اما برای برندهای ایرانی چنین کاری را انجام نمیدهند؟ ممکن است بگویند مشتری ندارد، اگر اینطور است چرا باید صنایع دستی که مشتری ندارد، عرضه شود؟ اگر مشتری دارد، چرا یک نفر فضایی را ایجاد نمیکند که همه صنایع دستی را یک جا جمع کند؟"